دیر آمدی ری را ! باد آمد و همه رویا ها را با خود برد.
حالمان خوب است اما تو باور نکن.
دیر آمدی ری را ! باد آمد و همه رویا ها را با خود برد.
حالمان خوب است اما تو باور نکن.
گفتنش خیلی راحت نیست. صحبت از مرگ.
چند هفته ای بود که هر روز یا دو روز درمیون جویای احوالشون می شدم. تا ظهر دیروز که خبر فوت ایشون رو شنیدم
تکینه ی عزیز که یه جورایی حق خواهری به گردن من داری. نمیشه گفت : تسلیت. نمیشه گفت: ما رو در غم خودت شریک بدون.
غم از دست دادن پدر خیلی سخت تر از این حرف هاست.
دیروز خیلی با خودم سر و کله زدم که با شما تماس بگیرم و حداقل تلفنی بگم که واقعاً واقعاً . . .
نهایتش پشیمون شدم. چون هر چیزی که می خواستم به زبون بیارم. نهایتش به بغض و گریه خودم پشت تلفن ختم میشد که شاید درست نبود.
هر جایی از این زمین لعنتی که هستی. فقط برات آرزوی صبر و شکیبایی دارم. شاید گذشت زمان کمکت کنه. شاید.
بعضی فقظ بعضی از آدم ها رو که می بینم . وقتی می بینم شعورشون خیلی بالا تر از منه. وقتی می بینم قدرت درک و فهمشون خیلی خیلی بالاتره. حیفم میاد. با خودم میگم ای کاش می شد این آدم ها رو پس انداز کرد. ای کاش یه جایی رو داشتم تا این ها رو برای خودم نگه دارم. اونقدر نگه دارم تا بتونم درکشون کنم. بفهمم شون. حیف. حیف که نمیشه.
به سلامتی بعد از 34 سال پرزیدنت مون هم با پرزیدنتشون چاق سلامتی کرد. CNN هم که رفع فیلتر شد. فقط اگه مدیر بانک مرکزی ( به اصطلاح آقای سیف ) کا رو با حرف هاش خراب نمی کرد . بنده به ضرس قاطع فردا رو عید اعلام میکردم.
همه جای دنیا تندرو هست و هیچ ربطی هم به دین و مذهب آدم هاش نداره. حالا باید دید تند رو های کدوم سرزمین بیشتر به مردمشون ضرر می زنند. خودتون مقایسه کنید:
ابدا قصد توهین ندارم فقط در مغز ناقصم نمی گنجه.
بالاخره این شتریه که دم خونه هر لپ تاپی می شینه. بعد از 5 سال علی رغم میل باطنیم مجبور به خرید یک لپ تاپ جدید شدم. و بابت این موضوع 2/640/000 تومان نیز پیاده شدم.
لپ تاپ قبلی به دلیل شدت جراحات حتی قادر نبود خودش رو خنک نگه داره و در موقع ران نمودن نرم افزار ها هم دچار آنفارکتوس می شد.
تعویض لپ تاپ یه جورایی مثل اساس کشی می مونه و این پست اولین پست در منزل جدیدمان محسوب می شود. از Dell vostro 1500 به ASUS K55VD.
خدا حافظ Dell عزیزم و ممنونم ازت بابت معرفتت و همراهیت در این چند سال.
خداحافظ همین حالا.
حالا ما موندیم و این همه کار عقب افتاده و یه نیمچه سرماخوردگی.
1- عمه پدرم زنگ زده میگه: سلام . . .جان. شنیدم داری دکتر میشی. خودم اولین مریض ات میشم. اول از همه باید پا درد منو خوب کنی.
میگم: سلام عمه خانم. دکتری من از اون دکتری نیست.
میگه: دکتر دکتر دیگه.
2- خواهرم در کتابخانه محلمان( همون کتابخانه ای که بنده هم در دوران دبیرستان می رفتم ) ثبت نام کرده. دیشب هم با دوستش اونجا قرار داشتند تا درس بخونند. به لحاظ محیط نا امن پارک بنده مجبور شدم در اون یک ساعت و نیم پشت در کتاب خانه در پارک بنشینم و منتظر بمونم. وقایع زیر شهودات بنده از محیط داخل پارک بود:
- دختر خانمی حد اکثر 15 ساله به همراه سه آقا پسر مشغول کشید قلیان بودند. در نهایت هم با رد و بدل نمودن یک فحش آبدار از هم خداحافظی نمودند.
- خانم جوانی در صندلی کناری من نشست. چند دقیقه بعد پسر جوان دیگری آمد. از اون خانم بسته کوچکی گرفت. داخل سیگارش ریخت و با هم شروع به کشیدن اون سیگار ها کردند. بعدش هم به صرف چای.
- سه دختر خانم از جلوی بنده رد شدند. در همان حین با سه آقا پسر ( چند متر آنطرف تر) به صرف فحش هایی ( در حد اسگل و . . .) و باخت استقلال از همدیگر پذیرایی کردند.
- در این یک ساعت و نیم حتی نگهبان پارک هم مشاهده نشد.
- مسئول کتابخانه از نا امن بودن پارک اظهار نگرانی می کرد و می گفت عصر ها که همکارانش می روند و او باید اضافه کاری بایستد از داخل درب کتابخانه را می بندد.
توجه بفرمایید که محل ما نه دروازه غار است و نه نازی آباد. منطقه ما در کنار خ شریعتی و در مجاورت یکی از ساختمان های مرکزی وزارت اطلاعات است که یکی از امن ترین نقاط تهران محسوب میشه.
3- بدلیل عمر بالای لپ تاپ تصمیم گرفتیم سر ایشون هوو بیاریم. برای همین دیروز را در مراکز فروش چرخی زدیم. با یک برآورد با مبلغ 2/700/000 تومان می تونم روز شنبه یک لب تاپ ASUSجدید بخریم.
4- بدلیل همیشه در سفر بودن (بیش از 12 بار سفر در شش ماه اول امسال) تصورم بر این است که با خرید یک تبلت نیازی به کشان کشان نمودن لپ تاپ جدید نیست. که نیاز به بودجه ای 1/200/000 دارد. 500/000 تومان کم داریم که انشا الله به برکت پروژه های جدید تا یک ماه دیگر دستگیرمان می شود.
5- عکس های زیر تماما از سایت های اجتماعی کپی شده. شاید به نظر شما بی ربط باشند ولی به نظرم با هم ارتباط جالبی دارند.
5- یادم رفت بگم. کد لتیس بولتز من بنده بالاخره ران شد و این یعنی بنده حل معادلات به این روش رو یاد گرفتم. خوبه موضوع مقاله بعدیمون دراومد. حل معادلات مقاله قبلی به روش لتیس بولتز من.
6- امروز درس تعطیله و فقط و فقط باید بر روی پروژه های "عند المومنین" کار بشه.
7- تا سه شنبه سرم تا حد لا لیگا شلوغه. بعدش هم میرم مشهد و بر میگردم. دعا کنید تلف نشم.
8- بقول مشهدی ها: "به ته مونده ی شرافتم" قسم