این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

دوره زمونه

سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۵۰ ب.ظ

سوار آژانس بودم. راننده ی آزانس مرد جا افتاده ای بود  با موی سپید. یکی خلاف پیچید جلوش و این بنده خدا به سختی ماشین رو جمع کرد تا تصادف نشه. راننده پراید که خلاف هم اومده بود چپ چپ راننده ی آزانس رو  طلبکارانه نگاه کرد یه بد و بیراهی هم گفت. راننده آژانس سکوئت کرد و رد شدیم.

 بهش گفتم حق با شما بود لااقل باید عذر خواهی میگرد. راننده آژانس گفت: حق با اون بود.

 گفتم چرا؟

گفت: چون جوونه. هنوز به سن من نرسیده.


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 دوره زمونه عوض شده یه زمانی خامی و ناپختگی مال ما جوون ها بود. الان یکی باید این بزرگ تر ها رو جمع کنه. ما باید به اون ها فرمون بدیم.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

خداحافظی سخت ترین کار دنیاست. خصوصا زمانی که مجبوری بغض رو قوورت بدی و یه لبخند مصنوعی هم برای حفظ ظاهر جایگزینش کنی.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

روحیه ما آدم ها عین بادکنک می مونه. فشار که زیاد میشه تحمل میکنه. یعد یه دفعه وا میده.



می ترکه.


۹۵/۰۲/۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی