این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

06.20.2015 امروز بیش از هر چیزی این تاریخ رو نوشتم. امروز مجبور شدم اولین قرارداد اجاره نامه مسکن در زندگیم رو با یه خانم مکزیکی ببندم که مسئول امور اداری یک مجتمع مسکونی بود و مثل آذری زبان های خودمان دایم بین زبان اسپانیایی و انگلیسی سوییچ می کرد. سومین روز ماه مبارک که بدلیل فشار کاری در دو روز گذشته اولین روزی بود که من روزه میگرفتم مصادف با اسباب کشی من به خونه ام شد. خانه شماره 40 از یک مجتمع مسکونی 140 واحدی که از شانس م استخر رو باز و زمین تنیس اش دقیقا کنار خونه من قرار داره و صد البته از دیدن بازی بچه ها منو خوشحال می کنه.

مشخثات خانه یک خوابه

اجاره 800 دلار در ماه

ودیعه security deposite 250 دلار

اچاره یخچال 5 2 دلار

Application fee 30 دلار

 کنار امدن با روزه در هوای گرم کالیفرنیا اونم با اسباب کشی قابل پذیرش بود اما پس از اسباب کشی زمانی که با خرابی کولر مواجه شدم 1 ساعت سعی کردم با استفاده از علم مکانیک و روش سرمایش تبخیری به خنک کردن خونه بپردازم که فایده ای نداشت و نهایتا در ساعت 15 به دلیل شدت اتش که دیگه حالمو بد کرده بود مجبور به باز کردن روزه ام شدم که امید وارم خدا ببخشه. حالم به قدر بد بود که بعد از باز کردن روزم تا ساعت 20 خوابم برده بود. خونه جدید و سیم کارت اعتباری اینجا به این معنی هست که فعلا از اینترنت خبری نیست. برای همین خودمو به دانشگاه رسوندم و به خانوادم خبر دادم که اینترنت ندارم. ساعت 11 شب پس از رسیدن به خونه عین خرس تا الان که برای خوردن سحری بیدار شدم و دارم این متن رو مینویسم خوابیدم. سحری امروز: ژامبون مرغ و نان لواش امریکایی- پسته- بیسکوییت ساقه طلایی و چای سبز

شهر ما خیلی مسلمون نداره اگر چه مسجد هم داره ولی من هنوز گوشت حلال پیدا نکردم و نمیونم این جور مواقع باید چکار کنم.

اینجا کسی که ماشین نداره یعنی فلج هست اش. مسافت ها خیلی دوره و فعلا برای تهیه اغذیه مشکل دارم

ممنونم از خاله عزیزم که کلی لوازم خونه برام خرید یا از خونه خودش اورد: ست 4 تکه قابلمه وظرف و ....

 

از کتاب "فرشته ای در کنار توست"

عشق، هدیه است

تُرد ترینُ گران مند ترینِ هر زندگی

دوست داشتنُ

دوست داشته شُدن

و از نو ش

سر کش
۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
برنامه بر این منوال بوذ که ساعت 8 به بانک Chase bank برای افتتاح حساب برم. پس از مراجعخ به بانک دیدم بانک بسته است. ===== تازه ساعت 9 باز می کنند( امان از زندگی آمریکایی) ساعت 9 با مراجعه مجدد به بانک و after a terrible discussion between head office and employee   بالا خره تونستم در ین بانک حساب باز کنم
یک ساعت پس از افتتاح حساب از بانک با من تماس گرفتند که شما فقط دو تا مدرک برای اقامت به ما ارائه داددی ( پاسپورت و Ds2019) و حداقل به یه مدرک دیگه نیازه که پس از مراجعه مجدد به بانک  فهمیدیم که اینجا هم مثل bank of america با همون چهار تا کشور مشکل دارند و خدمات رو خیلی خیلی سخت اراده می کنند ( سوریه- سومالی- سودان و ایران)
پس از ایس شدن از این بانک با امیر عزیز رفتیم us bank که خیلی هم ازمون دور بود و اصلا هم به روی خودمون نیاوردیم که ما ایرانی هستیم و بالاخره تونستیم حساب دانشجویی باز کنیم. شمنا دیگه مثل chase bank هر ماه هم از حسابمون چیزی charge نمی کرد.
نهایتا برای اراه پیش پرداخت 100 دلاری خانه به خیابانی نزدیک دانشگاه، برگشنم و چون دوستم دیرش شده بود مجبور شدم از انجا تا هتل و بعد م تا دانشگاه رو در گرمای ساعت سه ظهر پیاده برم.
پس ز اولین ملاقات با استاد محترم و ارائه سوغاتی ایرانی من رو ه ازمایشگاه برد و به دانشجویان دیگه معرفی کرد که همگی یا phd بودند یا post doc و یا مثل من visiting scholar
یک ایرانی
یک عراقی
دو چینی
یک پاکستانی
یعنی در ازمایشگاه حتی یک نفر امریکایی هم نبود!!!!!
---------------------------------------------------------------------------------------------
تمام دیشب رو تا الان بیدار بودم. به هیچ وجه ساعت خوابم نسبت به ایران تعییر نکرده

هنوز نیومده استادم گفت برو به خانم فلانی بگو برای تمدید ویزات اقدام کنه
 دیدن یه سری صحنه ها واقعا برام باور نکردنی بود که قابل پخش هم خیلی نیست
 من هرگز انشای خوبی نداشتم و مسلما این متن مزخرف نوشته شده
سر کش
۳۰ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 عازم 183 روز زندگی در کالیفرنیا هستم.

سعی می کنم تمام تجربیات و خاطراتم رو بنویسم اینجا


سر کش
۲۶ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 چند وقتی ایست که به جهت سرکشی به ممالک تحت الحمایه قصد سفر به سرزمین کالیفرنیا جنوبی را کرده ایم. فلذا امر فرمودیم به عدد دو حقبیه به اوزان 23 کیلو گرم از طریق چاپارهای بین راهی با متولی گری الاتحاد ایر لاین به مقدار مبسوط از اطعمه و اشربه تسییر گردد.


سر کش
۲۰ خرداد ۹۴ ، ۰۷:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 یه موقع هایی میرسه مثل هر روز هر روز هر روز کلی کار مونده رو زمین که فقط کار خودته. منتها این موقع ها با بقیه موقع ها فرق داره. دوست داری فقط وقت تلف کنی تا زمان بگذره. 

 ما ادم ها n وجهی های نا منتظمی هستیم. خودمون میدونیم بقیه هم مثل ما n وجهی هستند ها. ولی بازم موقع حرف زدن هاشون فقط یه وجه حرف هاشون رو می فهمیم. درد من الان اینه.

سر کش
۰۳ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر