این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

سوگ

شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۴۳ ق.ظ

گفتنش خیلی راحت نیست. صحبت از مرگ.

چند هفته ای بود که هر روز یا دو روز درمیون جویای احوالشون می شدم. تا ظهر دیروز که خبر فوت ایشون رو شنیدم


تکینه ی عزیز که یه جورایی حق خواهری به گردن من داری. نمیشه گفت : تسلیت. نمیشه گفت: ما رو در غم خودت شریک بدون.

غم از دست دادن پدر خیلی سخت تر از این حرف هاست.


دیروز خیلی با خودم سر و کله زدم که با شما تماس بگیرم و حداقل تلفنی بگم که واقعاً واقعاً . . . 

نهایتش پشیمون شدم. چون هر چیزی که می خواستم به زبون بیارم. نهایتش به بغض و گریه خودم پشت تلفن ختم میشد که شاید درست نبود.

هر جایی از این زمین لعنتی که هستی. فقط برات آرزوی صبر و شکیبایی دارم. شاید گذشت زمان کمکت کنه. شاید.


۹۲/۰۷/۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۳)

۲۰ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۳ مزه زندگی یک دانشجوی دکتری
من هم از اینجا این مصیبت بزرگ رو به تکینه عزیز تسلیت میگم

از دست دادن بزرگترین تکیه گاه زندگی یه دختر اونو مجبور می کنه برای ادامه مسیرش تو زندگی خیلی محکم و قوی بشه

 امیدوارم خدا چنین قدرتی رو به این دوست خوب بده هم برای تحمل این درد و هم برای ادامه راه

۲۶ مهر ۹۲ ، ۱۹:۳۱ دکترانوشت
سلام
خواستم بگم نگو شاید مطمئن باش گذشت زمان هیچ چیزی را حل نمی کند، که بدتر هم می شود. مطمئن باش.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی