این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

مادر بزرگ رفت.

يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۴۵ ب.ظ

 مادر بزرگ خیلی ساده رفت.  بعد از سه روز مبارزه در سی سی یو ی بیمارستان تهرانپارس.

خدا حافظ مامان بزرگ. سلام من رو به عمو حسن. عمه مریم و عمه مرضیه برسان.

 به عموحسن بگو بعد از گذشت 14 سال هنوز خوابشو میبینم که زنده است.


فقط از یه چیزی خوشحالم که اذیت نشد. تا بود سرپا بود.

بیاد اون  کتلت درست کردن های مزخرف من که میخورد و الکی کلی تعریف میکرد.


------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 اینکه یه استادی در امریکا بجای خوندن مقاله ات و گرفتن ایراد فنی از فونت  و ایراد های ویرایشی در حد اینکه بگه:" چرا شکل ها رو در فایل جدا گذاشتی و چرا در انتهای مقاله نزاشتی" خیلی بده.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


نصیحت برادارنه. به هیچ وجه خارج از حوزه کاری خودتون با استادی کار نکنید. 

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نصیحت برادرانه 2- حالا دیگه نه پدر بزرگ دارم و نه مادر بزرگ. اگه هنوز دارید برید بهشون سر بزنید.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نصیحت برادرانه 3- غلط کرده اونی که گفته گریه کردن واسه مرد نیست.

وسلام

۹۴/۱۱/۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی