این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

07-18-2015 اولین meeting lab

يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۰ ق.ظ

 روز چهار شنبه اولین meeting labبرگزار شد. به محض رسیدن استاد با تاخیر یک ساعته.  به من اشاره کرد و گفت برو پارو پوینتت رو ارائه بده. منم بالاخره بعد از یه ذره اضطراب موتورم روشن شد. باورتون نمیشه وسط ارائه با خودم گفتم  بالاخره درست شد. 15 دقیقه ای سعی کردم مقدمات کارم رو برای بقیه دانشجو ها توضیح بدم.

6 چینی

1 پاکستانی

1 عراقی

3 مکزیکی

1 ایرانی


 بعد از اطایه باز خورد ها رو پرسیدم. خوشبختانه اکصرشون می گفتنند بر خلاف ارائه دوستان چینی زبان که به شدت انگلیسی رو با لهجه چینی صحبت می کنند. مطالب من رو کامل متوجه می شدند. بعد از من هم دو نفر از خانم های چینی ارائه دادند.

 در کل روز جالبی بود. فرداش هم تولد استادمون بود و یکی از همون خانم های چینی که اسمشو یادم رفته یک کیک تهیه کرده بود. 

 ماه رمضان تمام شد. ماه رمضان امسال سخت تر از هر ماه رمضانی بود. به شخصه سه روز اخرش رو بخاطر بیماری گدارشی نتونستم روزع بگیرم که موند برای سال بعد


 ولی در عوض یه ذره برنامه زندگیم روی روال افتاد دیگه کم کم باید شروع کنم جاهای دیدنی شهر رو بگردم و به شهر های اطراف هم برم.

 دقیقا شد یک ماهکه اومدم اینجا

امیر دوست دوران دبیرستانم برام سنگ تام گذاشت

 وحید همسایه ام واقعا پسر نازنینیه

محمد خونه بقلیم بر خلاف اخلاق های خاص اش بازم دوست داشتنیه

ایلیانا اکثر روز ها حالم رو می پرسه و درک می کنه که تحت فشارم.

مرتضی  انصافا چسر با معرفتیه. سرماخورده نبود به meeting lab

( اگه ایران بود میگفتن پیجونده اما اینجا استاد وسط جسه به ش زنگ زد تا از حالش با خبر بشه و بعدشمهمون جا گفت براش ارزوی سلامت بکنیم)

 استادم دیروز بعد از تولد موقع خروج از ازمایشگاه برگشت رو به من یه چیزی گفت . حقیقتش متوجه نشدم و خیلی خجلت کشیدم ولی به روی خودم نیاوردم. خدا کنه چیز مهمی نگفته باشه

 دیشب استار باکس رو تجربه کردم. 4.45 دلار برای iced coffee . حقیقتش من هیچ وقت اهل کافی شاب نبودم اما از روی کنکاوی رفتم. هر گز قهوه دوست نداشتم و ندارم و نخواهم داشت.

امروز صبح یه باران عالی اومد. زنده شدیم بعد از این همه گرما خوردن

 حقیقتش این یک ماه اینقدر منگ و گیج بودم که دو روز پیش فهمیدم تمان شبیه سزی ها و مطالعاتم تا حالا اشتباه بوده و باید از صفر شروع کنم. به شدت تحت فشار بودم اما دارم سعی می کنم مدیریتش کنم و ران ها رو مجدادا با دقت تر اجرا کنم. زندگی در یه شر جدید با یه فرهنگ جدید شوخی نیست. با توحه به اشتباه بودن نتایح ازمایشگاهیم در تهران و تحت فشار بودن برای ارسال مقاله برای استاد خودم در ایران. تصمیم گرفتم از نتایج ران های فعلی دو تا مقاله در بیارم تا به درد دنیا ( امریکا) و اخرتم  ( ایران) بخوره


 یه ایده هایی تو ذهنمه. خدا کنه جواب بده

۹۴/۰۴/۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی