این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

07-12-2015 جهان سوم

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ب.ظ

 نگران نباشید وقتمو تلف نمی کنم. لب تاپ داره ران میگیره. منم دارم. برای خودم می نویسم. شام هم خوردم ( مزغ دست پخت خودم) شکمم هم سیره.

هنوز نتونستمدرک کنم چه فلسفه ای داره پیاز داغ . تلاشم رو می کنم تا طبق گفته مادرم طلایی رنگ بشن. اما نصفشون می سوزند و نصف بقیشون خام می مونند.

 از جدید ترین تحربیاتم اینکه که اول مرغ رو باید تفت بدی بعد بپزی. من امروز بر عکس شو انجام دادم. هر پی روغن می ریختم چذبش می شد. اخر سر هم له شد .

 

 به علت اینکه دیشب الو خورده بودم ( من یه جورایی به الو حساسیت دارم!!!) مجبور شدم امروز روزه ام رو بخورم. هر کی میگه ماه رمضان ماه خداستو منظورش فقط اول های ماهه. الان که به اخر هاش رسیده هم داریم جا میزنیم.

 

با ایلیانا در ورد دامنه لعات بحث می کردیم. من رفرنس لعتم رو بهش نان دادم. (3000 لغا ر کاربرد انتشارانت لانگ من) تاکید داشت که بیشترشونو بلد نیست. بر عکس من که لااقل 90% اون لغات رو کامل بلدم. بیشتر که باهاش حرف زدم متوجه شدم از مهد کودک انگلیسی یاد می گیرند. و یاد گیزی زبانشون هم هیچ ربطی به دامه لغات و گرامر نداره. بهشون مهارت استفاده از زبان انگلیسی رو یاد می دهند. برای همین هم بر خلاف تفاوت مون در دامنه لغات ایلیانا به شدت مکالمه بهتری نسبت به من داره. یاد ضغف خودم و یکی از اقوام مون در درس عربی شدم. پدرش تعریف می کرد که معلم بچه اش در مدرسه شون به شدت بچه ها رو می ترسونده که مغلم خصوصی نگیرید چون دوش های تدریس فرق داره و ....... اردیبهشت ماه هم خانم معلم به سفر مکه تشریف بردند.  بعد از امتحان میان ترم در نیم سال دم هم زمانی که به علت نمره کم دخترشون در درس عربی به مدرسه ( مدرسه نمونه دولتی) مراجعه می کنند. سرکار خانم معلم ادرس و تلفن منزل خودشونو بابت تدریس عربی به پدر اون بچه می دهند. به گفته خود اون دختر بچه میگفت زمانی که پدرم منو میبرد به خانه معلم و برمی گردوند خیلی از هم کلاسی هام رو توو کوجه خانم معلم میدیدم. اینطور که پدرش می گفت دو روز قبل از امتحانم زنگ زده بود که کار دارم و دو جلسه اخر رو برای دخترتون باید یک جا پشت سر هم بزارم. کاشف به عمل اومد که سرکار خانم روز قبل از امتحان سرون زیادی بابت کلاس خصوصی شلوغ بوده. فکرش رو بکنید یه دختر بچه کلاس اول راهنمایی از الان فهمید معلم اش ادم حلال خوری نیست. و ای کاش اون خانم معلم در اردیبهشت ماه ( فصل قبل از امتحانات به جای مکه تشریف میبردن انتالیاو ادم کمتر می سوخت.

حالا مقایسه بکنید این نظام های اموزشی رو در دو کشور جهان سوم!!!!!!!! هممون داریم از همدیگه دزدی می کنیم. جیب همدیگه رو میزنیم. گرگی هستیم برای دیگیری. یاد حرف های اون پدر می افتم منی که باهاشون نسبت دور فامیلی دارم اعصابم بهم میریزه.

فردا میخام برم ببینم این استار باکس که میگن چی هست.

کار نکرده زیاد دارم.دارم سعی می کنم درست زندگی کنم ولی باور کنید نمیشه گاهی.

۹۴/۰۴/۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی