این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

معرفت

جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۵۶ ق.ظ

 به معرفت نداشته ی خودم قسم که معرفت با اون چیزی که ما فکر می کنیم داریم. فرق داره.

خیلی هامون ( از جمله خودم) در عالم ادعا، الهه ی معرفتیم اما بقول فامیل دور صلاح نمی دونیم ازش استفاده کنیم!!!!!!!


 همچین یه جوری دست و پامونو چهار شاخ قفل کردند که نتونیم جم بخوریم. ممنونم از همشون. نوبت ما هم میرسه.


حال آقا مهدی خوب است. حال او که خوب باشد من شب ها راحت می خوابم.


گاهی ایننقدر مشغله برای آدم پیش میاد که آدم احساس می کنه مغزش داره فاسد میشه. چکار میشه کرد غیر از اینکه به قول خود خودا: فان مع العسر یسرا


رفتم نزد استاد راهنمای دوره کارشناسی ارشد، بهش گفتم علامت سوال های ذهنم زیاد شده استاد. گفت: صبوری کن صبوری کن صبوری.


زمانی که پای فردی به زندگی آدم باز میشه، بیشتر از عشق باید محتاط بود. باید آرام قدم برداشت. تا نکند کاسه تنهایی او ترک بردارد.







۹۳/۱۱/۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی