بابا کرم
چهارشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ
از قرار روزگار بعد از چهار- پنج سال به عروسی دعوت شدم. و برای من که بیش از یک سال و هفت ماه بود که حتی کفش رسمی به پا نکرده بودم، پوشیدن کت شلوار و کفش رسمی مانند خورد لوبیا پلو سخت بود. ( از لوبیا پلو متنفرم)
----------------------------------------------------------------------------------------
در بخش مردانه مانند بچه موادب و آقا نشسته بودم و حداکثر فعالیتم دست زدن بود.
----------------------------------------------------------------------------------------
با دوست نازنینی که برایم خیلی ارزشمنده و با همسرش شرط کرده بودم که اگه ایشون عروسی نیاد، من هم نمیام. چون به جز ایشون خیلی با بقیه دم خور نبودم. صحبت از رشته تحصیلی شد. ( ایشون ارشد سازه از دانشگاه شریف بودند و مدیر در یکی از ادارات دولتی هستند). نهایتا به این نتیجه رسیدیم که طراحی سازه و تاسیسات از نظر نوع شغل مثل شغل همون آقای دی جی مراسم. میمونه. یعنی شغل خوب و نسبتا با در آمد مناسبیه ولی نمی تونبی تا آخر عمر بهش ادامه بدی. یعنی عمر مفیدش کوتاه!!
--------------------------------------------------------------------------------------
در آخر مراسم به این نتیجه رسیدم که یکی از شرایطی که آقای داماد باید داشته باشه اینه که حتما چند تا دوست داشته باشه که خوب بلد باشند برقصند، و گرنه وسط مجلس خالی می مونه. خصوصا رقص بابا کرم. چون انصافا هر کسی نمی تونه به این بخش ورود کنه و ظرافت زیادی درش لازمه. شوخی نیست ها. جدی گفتم. دلم برای برادر عروس سوخت. تمام سعیشو کرد ولی بنده خدا در این زمینه توفیقی نداشت.
۹۳/۰۳/۰۷