این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

اولین اشتباه

دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۴۴ ب.ظ
آقای X چند وقته میشه از آمریکا برگشته. چند سالی از من بزرگ تره و بعد از 12 سال زندگی در آنجا برگشت ایران. 
قبل از رفتنشو خوب یادمه کلا آدم پر حاشیه ای بود ( حاشیه اش چندین دفعه دامن خانواده ما رو هم گرفت). خیلی پر حاشیه.  پارتی و مهمانی های هفتگی اون جوری- رفیق بازی بیش بیش بیش از حد و خیلی چیز ها که گفتنشون خیلی درست نیست. کلاً فرستادنش بره تا بلکه بدور از دوستانش یه ذره اوضاعش بهتر بشه. که اتفاقا جواب هم داد و ظاهرا خدا رو شکر یه کمی خودشو اصلاح کرده. 
دیروز برای اولین بار بعد از 12 سال دیدمش. موهاشو بلند کرده بود و گیس کرده بود. با خودم گفتم این آدم ظاهرا نمی خواهد عوض شه.
چند دقیقه بعد که داشتم با یکی از اقوامشون صحبت میکردم میگفت آقای X در آمریکا عضو یه گروه خیره شده که موهاشون رو بلند می کنند و بعد از بلند شدن به اندازه کافی،موهاشونو به اون موسسه خیریه می دهند تا برای کودکان سرطانی کلاه گیس طبیعی درست کنه. با شندیدنش واقعا از قضاوت خودم ناراحت شدم و حسابی توو دلم خودم رو مواخذه کردم. خیلی وقت بود قضاوت نکردن رو تمرین کرده بودم ولی ظاهرا باز از دستم در رفت. امید وارم خدا منو ببخشه و همین طور خود آقای X.
این اولین اشتباه امسالم بود. البته امید وارم که اولیش و آخریش بوده باشه.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خانواده محترم دیشب تصمیم گرفتند بیام مسافرت. از ترس ترافیک جاده هراز ساعت 4 صبح بیدار شدم. تمام چمدان ها رو گذاشتم در صندوق عقب و بعد ساعت 5 بقیه رو بیدار کردم. خدا رو شکر بدون کوچک ترین ترافیکی 4 ساعته تا محمود آباد اومدیم.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
لذت زیادی داره بعد از سه روز و نیم شبیه سازی میبینی که ایده ات اجراییه و میشه ازش هم مقاله داد و هم در صنعت استفاده کرد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
گاهی همه چیز مهیاست. ما هم خوب تلاش می کنیم و توقع نتیجه مناسب رو هم داریم اما فراموش کردیم که چرخمون کوچیکه. یه جورایی گاهیی زور زیادی زدیم و نتیجه نگرفتیم.مقصر هم فقط خودمونیم که کلان فکر نکردیم. سال 92 لا اقل دو بار خودم این اشتباه رو داشتم.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دو ماه پیش که یکی از اقوام بعد از 23 سال به ایران اومده بود. در منزل ما دائم ازم می پرسید چرا برای فرصت مطالعاتی در آلمان اقدام نمی کنم. دیروز از آلمان برای تبریک عید زنگ زد و ازم باز پرسید که ایا در این مورد پیگیری کردم یا نه.
موقعی که با پاسخ منفی من مواجه شد از طرز حرف زدنش حسابی خجالت کشیدم. به خودم قول دادم جدی روی این موضوع فکر کنم. حقیقتش یه تصمیم هایی هم گرفتم.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مرسی از شرکت ایران کتان. بابت اختصاص 500 میلیون تومان البسه در اسفند ماه هر سال برای افراد نیاز مند. از شنیدنش از طریق یکی از خیرین (مسئول پخش این البسه) واقعا خوشحال شدم.
۹۳/۰۱/۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی