این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

چیزی شبیه به یک پست

پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۴۲ ب.ظ
شاید هیچ چیزی در حال حاضر بد تر از این نباشه که دیسک گردن مادرم متورم شده و باید عمل کنه. دیشب برگشتم خونه ببینم چه خبره.
اما از اونجایی که این مشکل ماست و قرار نیست کسی غیر از ما درگیرش بشه میشه این پست رو بصورت زیر ادامه داد:
---------------------------------------------------------------------------------
(قابل توجه اون دسته از دوستان طرفدار شعار های آقای احمد خاتمی)
تحویل بگیرید: 

---------------------------------------------------------------------------------
استادم: فردا جلسه میتینگ میایی؟
من: آخه( همین یک کلمه رو گفتم)
استاد: می دونم می خوای بری خونه
من: ( در تعجب که خبر ها از کجا به استاد میرسه.)
--------------------------------------------------------------------------------
دانشجوی سال چهارم دکتری: سلام ببخشید میشه من شماره شما رو داشته باشم؟
من: بله. یاد داشت کنید:.....091
دانشجوی سال چهارم دکتری: آخه مثل اینکه شما خیلی چیز بلدید
من:( تعجب که ایشون دقیقا منظرشون از کلمه " چیز" چی بود!!!!!)
--------------------------------------------------------------------------------
بهترین هدیه یکی از دوستان که تو این روز ها واقعا خوشحالم کرد
می دونید این چیه؟



پیاز زعفران
------------------------------------------------------------------------------

خانه باشد طلبت، شانه دوست کجاست؟! ( منبع: فیس بوک)




-------------------------------------------------------------

ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه زبنیاد ببر
(حافظ)

دعا کنید برای همه
دعای مومن در حق مومن کار سازه.
۹۲/۰۹/۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی