مغولی ها
پنجشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۰۳ ق.ظ
1- دو روزه کار و زندگی ما شده سر کله زدن با کد لتیس بولتزمن در محیط نرم افزار متلب. دقیقا مثل این می مونه که با تانک بری شکار آهو. منتها run که می گیرم درست جواب نمیده.
2- دیشب یکی از دوستان دوران ارشد ما رو برای شام فارغ التحصیلیش به رستوران مغولی ها دعوت کرد.
با استفاده از حس تخیلم باربیکیو مغولی با فیله مرغ و سس سیر رو سفارش دادم که نتونستم بخورمش. فقط برنج و مرغش رو خوردم.
3- کم کار داریم. پروژه های جدید هم داره از راه میرسه. باز فردا برای یه پروژه دیگه باید برم کرج. خدایا ممنونم از بابت همه این مشغله های درسی و کاری.
4- گزارش برنامه برودپیک که در اون سه نفر از دوست داشتنی ترین کوهنورد های تیم آرش در مسیر برگشت جان سپردند بالاخره توسط سرپرست تیم ارائه شد. انصافا نمی شه دنبال گناهکار گشت فقط میشه گفت یه فاجعه بود. لینک
۹۲/۰۶/۲۸
..
الان میخواید نصیحت کنید؟
بعله! استعفا میدم! .. چون نه بر می گردم دزفول نه می خوام تهران بمونم!
وقتی شما بچه های ارشد خانواده میرید دکترا میگیرید ، بچه دوم هم پشت سرتون میره، خب ما طفلان معصوم آخری هم مجبوریم یا در حقیقت مجبورمون میکنن به ادامه تحصیل!