این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

36 ساعت در خواب و بیداری

يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۱۲ ب.ظ

توضیح: برنامه این سفر با خبر بستری شدن پدر یکی از عزیزان در بیمارستان هم زمان شد و لطف اصلی سفر رو از بین برد. این پست رو هم نوشتم که تجربه های این سفر از یادم نره و گرنه نوشتنش لطفی نداشت.


دو هفته قبل از برنامه برای همه چیز پیش بینی و برآورد اولیه شده بود. و در حالی که  در روز چهار شنبه بنده داشتم یک روز قبل از برنامه از سفر سه گانه ی خودم ( تهران - محمود آباد- تهران - مشهد) به تهران بر می گشتم، یک پیامک همه چیز رو تغییر داد: " برنامه کنسل شد"

خیلی هم ناراحت نشدم. 8 روز سفر که چهار روزش فقط و فقط دوندگی بود، حسابی خسته ام کرده بود.

صبح روز پنج شنبه خرس کوچک تماس گرفت و آخرین خبر رو داد: " گفتن اگه ساعت 4 صبح جمعه در ترمینال صفه اصفهان باشید به برنامه میرسید. ولی خرس بزرگ نمیاد"


اینکه یکی از ما سه نفر در برنامه ای که قرار بود هر سه حضور داشته باشیم نیاد خیلی جالب نبود ولی با لج بازی روح سرکش خودم و کله خری خرس کوچک راهی این سفر 36 ساعته شدیم.

حرکت ساعت 7 عصر از ترمینال آرژانتین: اتوبوس وی آی پی که تقریبا تا اصفهان پرواز کرد و بشدت بد راننده گی می کرد

ساعت 2 صبح رسیدیم ترمینال صفحه و بخاطر عدم وجود جای خالی در صندلی های سالن شنبانه مجبور شدیم در صندلی های بیرونی بخوابیم.


راس ساعت 4 اومدن دنبالمون و از همون اول برنامه عینک بنده از قابش در اومد که  درست کردنش یه ذره منو به درد سر انداخت-

چهار ساعت و نیم بعد در استان کهکیلویه و بویر احمد در نزدیکی لردگان از ماشین پیاده شدیم  (در انبوهی از درختان بلوط )و مشغول به آماده کردن قایق:



از اون برنامه و شدت آبش میشه فیلم ها و عکس های زیر رو از پرت شدن خودم به درون آب و سقوط من و خرس کوچک از صخره ها بداخل آب میشه در عکس های زیر حس کرد.

پرش از صخره ها بداخل آب( البته نمی دونم این خریت ما دو نفر بود یا بقیه ترسو بودند چون فقط ما دو نفر بداخل آب پریدیم ( یکی دیگه هم یبار شیرجه زد) البته با اجازه سرپرست)


با اینکه درجه سختی مسیر فقط  2.5 بود ولی باز هم در تند آب ها امکان پرت شدن بود که از خوش شانسی بنده در حین پرت شدن من، دوربین سرپرست روشن بود و ازش فیلم برداری شد) البته در تند آب های بعدی بقیه هم بی نصیب نمودند و در آخرین تند آب خود سرپرست به همراه سه نفر دیگه بداخل رود خانه  ارمند پرت شدند که متاسفانه فیلمش موجود نیست.



از مزه پرت شدن هم همین رو بگم که در همون چند ثانیه حسابی از آب رود خانه ارمند نوش جان نمودم.( جلیقه نجات منو زیر قایق چسبونده بود) و اگه عینکم رو با بند کفش نبسته بودم تا حالا سه بار گم شده بود.



در بخشی از مسیر هم ما دو تا به درخواست خودمون از گروه جدا شدیم و خواستیم  بصورت شناور در آب با جریان آب به پایین دست بی اییم که متاسفانه در جریان یکی از تند آب ها کمر بنده با یکی از سنگ ها برخورد کرد و دارم سعی می کنم درد یادگاریش رو با خوردن ژلوفن فراموش کنم!!!!


محل ورود به رود خانه در استان کهکیلویه و بویر احمد و محل خروج از آن در استان چهار محال بختیاری بود که مسیر طی شده بر اساس نقاط ثبت شده در جی پی اس ام مطابق زیر بود.

در مسیر بازگشت هم پنج ساعت و نیم تا اصفهان در راه بدیم که لطفش فقط و فقط به دیدن ایل های بختیاری بود.

جای همگی خالی در اصفهان پس از صرف شام بدلیل او[ خستگی یک ساعت مانند کارتون خواب ها در چمن های کنار زاینده رود خوابیدیم و پس از سوار شدن به اتوبوس برگشت  از شدت خستگی کلا تا خود تهران خواب بودیم.


کل مدت زمان برنامه از حرکت از میدان آرژانتین تا برگشت به همان جا 36 ساعت طول کشید که جزییاتش به شرح ذیل است:

24 ساعت اتوبوس سواری

6 ساعت پا رو زدن در قایق

3 ساعت خوابیدن در صندلی ترمینال و چمن های پارک

3 ساعت جنگولک بازی  و صرف ناهار و شام و نماز



۹۲/۰۶/۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۴)

۲۵ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۴۵ مزه زندگی یک دانشجوی دکتری
وای، چه برنامه هیجان انگیزی! جای من خالی بوده
همیشه خوش باشید
ایشالا حال پدرپسر شجاع هم خوب بشه
سلام.عکسهای جالبین.ی سوال با دکتر شیری رفته بودین؟
پاسخ:
دکتر شیری دیگه کیه؟همون روانشناسه؟
بله.اخه تابستون ایشونم ی همچین برنامه ای داشتن ،توی استان چهارمحال بختیاری.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی