مسئله
پنجشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۹ ب.ظ
یه وقت هایی که مغزم به کار می افته و تحلیل رفتار خودم رو در اولویت قرار میده و خودم رو نقد می کنه، از خودم خوشم میاد.
==> اند خود بینی.
گاهی چونه ام رو بالا میارم و سعی می کنم همه آدم های اطرافم رو از نوک دماغم نگاه کنم. تصویر هایی شبیه به موقع هایی بدست می آید که سرم شلوغه.
یه بنده خدایی رو 12 ساله ندیدمش. تقریبا هم سن خودم بود. دو ساعت پیش از یه بنده خدای دیگه ای جویای حالش شدم. گفت: مادرش از دستش عاجزه. مادرش خونه و زندگی رو ول کرده و رفته تو یکی از شهر های اطراف تهران یه خونه اجازه کرده. از دست این پسره. می گفت یه محله از دستش آرامش ندارند. باورم نمیشد. هنوز هم نمیشه. خدا یا خودت هممون رو به راه راست هدایت کن.
یکی از توانایی های من در اینه که از پس هر کاری که بر نمیام می اندازم گردن حکمت خدا.
خدا بیامرزه پدر این یانگوم رو. از جلوی تلویزیون که رد میشم اعصابم خورد میشه. صدا و سیمای محترم پیرو سیاست های دولت خوب این فیلم های خارجکی رو به خورد مردم می هند.
مسئله: اگر 18 عدد وزیر داشته باشم و بخواهیم همچنان مال مردم را چپاول بکنیم. حداقل چند وزیر باید رای بیآورند؟
جواب: از آنجایی که نون توو وزارت آموزش و پرورش و علوم و تحقیقات و ورزش و جوانان ، نیست. اگر 15 وزیر هم رای بیاورند کار دولت راه می افته.
دیشب خونم مهمون داشتیم. بنده خدا آدم مطلعی بود(نظامی بود) می گفت: قرص های روان گردان جدید رو دیگه نمی خورند بلکه در مهمونی ها روی لوستر و یا آباپور قرار می دهند و در اثر حرارت و تصعید این قرص ها مهمان ها از اون استنشاق می کنند.(دیکته ی استنشاق رو درست نوشتم؟)
گفتم که در نظر داشته باشد. اگه رفتید مهمونی و خلاصه احساس کردید دارید میرید رو هوا، بخودتون شک نکنید. جفت پاهاتون رو زمینه. کله ی مبارکتون رو هواست.
خدا یا منو- اون پسر شره رو - یانگوم رو - اون 18 وزیر رو- مهمون دیشب مون رو- بیامرز.
اینقدر که دلم هوای مشهد رو کرده، . . .
(با همه بد قولی هام من سربازتم. هر چند ضعیف ترینوشون)
صحن فقط صحن گوهر شاد- عاشقاش می دونن، صحن گوهر شاد یه چیز دیگه است.
(عکس از سایت سنگریها)
۹۲/۰۵/۲۴
..
نع! هیجا صحن انقلاب نمیشه .. بم اول هفته آینده رو سه روز مرخصی تشویقی دادن به فکر مشهدم بدجوور!.. دعا بفرمایید بطلبن!