این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

چهل سالگی

شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۵۶ ب.ظ

" معمولا آدم با عشق اولش ازدواج نمی کند، حتی گاهی با او حرف هم نمی زند، اما احساس قشنگی است که خاطرات آدم را شیرین می کند." از کتاب چهل سالگی، نوشته ناهید طباطبایی.

رمانش رو دیشب شروع کردم و دیشب هم تمام کردم. البته ساعت 4 صبح.

موضوع رمانش معمولی بود. اما جزئیاتش و توصیفاتش از توصیف لحظات حرف نداشت. 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

برای کمک به انتخاب رشته یکی از بستگان دو روزی که بین خونشون و خونمون در رفت و امد هستم. من ده سال پیش که داشتم انتخاب رشته می کردم . خودم بودم و خودم و خانواده ام. متاسف هستم که مدرسه ما با اون همه ادعا مشاور آموزشی خوبی نداشت. هر چی بود. گذشت. بی خیال.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


خواهرم رو به جشنواره ماه رمضان برج میلاد برده بودیم. در بخش حیوانات با یه سگ نژاد ژرمن شفرد عکس یادگاری گرفت که واقعا هم عکسش جالب افتاده. با هم کلی کیف کردیم. فوتبال دستی بازی کردیم. اسکوآش رومیزی بازی کردیم. کلی هم عکس گرفتیم. دو روزه یکی از مهم ترین کارهامون شده دیدن اون عکس ها در مانیتور دوربین- صفحه لپ تاپ و تلویزیون 42" خونه.

در بخش ماهی های آکواریومی تعداد زیادی ماهی فایتر رو داخل لیوان های یک بار مصرف گذاشته بودند که اصلا محل مناسبی برای ماهی ها نبود. درسته که فایتر ها نمی تونند با ماهی دیگه ای سر کنند اما این طرز نگه داری و بد تر از اون ارائه در نمایشگاه اصلا جالب نیست.

اگه خواستید سال دیگه به نمایشگاه ماه مبارک برج میلاد بری قیمت های امسال رو یادتون باشه:

چای با نبات:1000 تومان

یه ظرف کوچک(خیلی کوچک) حلیم: 5000 تومان

کباب ذغالی با نان لواش و دو عدد گوجه:12000 تومان

استفاده از آسانسور و رفتن به بالای برج میلاد: نفری 25000 تومان.

 انگار جشنواره هم برای پولدار ها اختصاصی شده. 

در بخش اجرای زنده مجری برنامه به مسئول صدا گفت: یه اهنگ توپ اون جوری بزار . فردا عیده.

ایشون هم آهنگ "واسا دنیا" از آقای صادقی رو گذاشت. حالا شما پیدا کنید سنخیت(صنخیت، شاید هم ثنخیت) این اهنگ با فضای عید فطر رو.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حالا که تابستون ما علنی از دیروز شروع شده زانو درد هم همراهش اومده و ظاهرا فعلا کوه و کوهنوردی تعطیل.

  ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

زنگ زدم به استاد محترم میگم: استاد اگه خدا بخواهد  میام مشهد. میگه :مقاله ات کی تموم میشه

میگم: آخر ماه انشا الله.

گفت: نمی خواهد بیای. بزار هر وقت مقاله ات تمام شد بیا.


استاد راهنمام رو دوست دارم. خیلی.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ایران از نگاه بقیه


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

خواب عمو ام رو دیدم. تو خواب بقلش کرده بودم و مدام می بوسیدمش و میگفتم: عمو همون بوی همیشگی رو میدی.

برگشت بهم گفت: خیل خوب دیگه بسه. برو. فقط رفتی پیش امام رضا ما رو هم دعا کن.


چشم عمو جان. روحت شاد.


نصفه شب نوشت: دو روز از عید فطر گذشته من هنوز سیستم خوابم به حالت دیفالت اش بر نگشته. تازه الان رفتم شام خوردم. 


۹۲/۰۵/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی