این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

Be careful

سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۱۶ ب.ظ

امروز بدستور مهربان مادرمان برای تهیه ارزاق ماه مبارک به غرفه های موقت شهرداری رفتیم. جاتون خالی دو ساعتی زیر آفتاب بوبدیم تا خرید های لازم انجام بشه. کلی از کارام عقب افتادم اما از اینکه مادرم احساس کنه بالاخره پسرش یه جا هایی هم احساس مسئولیت می کنه خیلی خوشحالم.


یکی از آشنایان نزدیک ما که دو سه سالی میشه که وضعش از این رو به اون رو شده و خدا هم انشا الله بیشتر بهش بده. کلا اخلاقش و روابط اجتماعیشون هم از این رو به اون رو شده. تا جایی که من اطلاع دارم با همه خواهر ها و برادر هاش هم تقریبا قطع رابطه کرده و حتی با خانواده ی ما هم که از دوستان نزدیکشون بودیم  رفت و آمدشون کلا قطع شده. ( می خواستم از تکه پرانی های مرد همون خانواده بگم که برای تحت کنترل بودن اعصابم فعلا بی خیالش میشم) خدایا من نمی دونم این پول چه کار ها که با آدم نمیکنه.


آقای هوشنگ مرادی کرمانی در روستای سیرچ کرمان زندگی می کرد. مادرشون خیلی زود فوت کردند. و ایشون نزد مادر بزرگ و پدر بزرگشون زندگی می کردند. بنده خدا در روستا به سیا بختی و داشتن پیشانی سیاه معروف شده بود. موقعی که در مدرسه شبانه روزی در کرمان خبر فوت عمه ی جوانش رو بهش می دهند با خود می گوید: "من که سیرچ نبودم. پس چرا عمه مرد."

(برگرفته از کتاب خود ایشان)

ان موقع احتمالا خودش هم باورش شده است که نحس است.

الان دیگر کمتر کسی به نحس بودن اعتقاد دارم . اما نحس بودن افکار را نمی دانم. افکارمان نحس است. البته فعلا فقط و فقط گاهی.


دوستان عزیز اگر کسی برای بی خوابی های شبانه ی بنده دوایی یا احیانا درمانی سراغ دارد بفرماید لطفا. شدیدا  با این قضیه مشکل دارم.

ترجیح می دم برم این مقاله دومی رو برای بار هزارم بخونمa بلکه استاد ایمیل نزنه که: Be careful


------------------------------------------------------------------------------------

 ساعت 2:19 نیمه شب. یک ساعت  نیم دیگه هم باید برای سحری بیدار شم. همین الان کتاب "شما که غریبه نیستید" آقای کرمانی تمام شد.
فردا شب هم باید یه کتاب دیگه از خواهرم قرض بگیرم!!!


۹۲/۰۴/۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۱)

کلی گشتم تا دوباره آدرس وبلاگتو پیدا کردم
سلام !
حس کتاب خوندنم نمیاد... خیلی وقته !
واسه همین تعجب کردم داری مرادی کرمانی میخونی ...
موفق باشی سرکش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی