این روزهای من

سرکش
این روزهای من

اومدم مثل آدم زندگی کنم نشد، شاید هم من نتونستم.

آخرین مطالب
  • ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۳۹ توبه
  • ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۴ بخشش

نگاه شناسی

دوشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۰، ۰۸:۵۷ ب.ظ

رفتی بهش سلام می کنی

می خواد با نگاهش لهت کنه. که مثلا چرا دیروز موقعی که خودش رو با یه پسر ۱۴ ساله اشتباه گرفته بود بهش توجه نکردی.

خدا چی میشد می تونستیم ببینیم ولی با نگاهمون با کسی حرف نزنیم.

کسی رو با نگاهمون خورد نکنیم.

احساسات کسی رو با یه نگاه به قلیان نیاریم.

با یه نگاه حقیرش نکنیم.

خوردش نکنیم.

نشکنیمش.

لهش نکنیم.

منت نزاریم.

پی نوشت: خدایا تو چطور نگاه می کنی؟

عذر خواهی: از اینکه در این پست ذره ای احساس خرج نشده معذرت می خوام.

ارزشش رو نداشت.

بعدا نوشت:حاصل زحمات امروز سرکش:

از پنج وعده نمازش هیچ کدومش رو نرسید بخونه.

یک بار مجبور شد دروغ بگه.

مجبور شد به یکی از دوستاش بگه :نه!

با تمام این تلاش ها ساعت نه شب بعد از پانزده ساعت خر حمالی رسید خونه.

به خواهرش در نوشتن تحقیقش کمک کرد و بعد مثل هر شب خودش رو در وبلاگش حبس کرد.

خدایا فردا رو زود تر برسون.

 

۹۰/۱۱/۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
سر کش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی